یاد باد ..                 

   يادباد آنكه خرابات  نشين بودم و مست

 

    و  آنچه در مسجد م امروز نبود آنجا بود ...

 

 

وقتی اشكهايم بر روی زمين ريخت

تو هرگز نديدی كه چگونه می گريم .

 تو دلم را با بی كسی تنها گذاشتی

 و چشمانم را به انتظار نگاهت گريان رها كردي...