رند خرابات نشين ...
یاد باد ..
يادباد آنكه خرابات نشين بودم و مست
و آنچه در مسجد م امروز نبود آنجا بود ...
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
وقتی اشكهايم بر روی زمين ريخت
تو هرگز نديدی كه چگونه می گريم .
تو دلم را با بی كسی تنها گذاشتی
و چشمانم را به انتظار نگاهت گريان رها كردي...
+ نوشته شده در یکشنبه پنجم آبان ۱۳۸۷ ساعت 18:30 توسط درویش
|